شخصيت سالم چه ويژگي هايي دارد؟

شخص سالم داراي خصوصيت هاي منحصربه‌فردي در شخصيت و سرشت خود است. چنانچه ميخواهيد در مورد خصوصيت هاي شخصيت سالم بيشتر بدانيد، مطالعه اين نوشته را از دست ندهيد

شخصيت يعني« مجموعه اي از رفتار و روش هاي تفكر فرد در زندگي روزانه كه با خصوصيت هاي بي مانند بودن ، ثبات( پايداري) و قابليت پيشبيني» معلوم مي شود. بنظر ميرسد گوردن آلپورت، بهترين تعريف را در مورد شخصيت ارائه داده است. وي اشاره مي كند، شخصيت، سازمان بندي پويايي در درون شخص است و شامل آن دسته از نظام هاي رواني- فيزيكي كه رفتار و تفكر وي را تعيين مي كند.

شخصيت سالم ارزشها و اولويتهاي مشخصي دارد. روشن بودن ارزشها و اولويتها كمك مي كند كه شخص در انتخابها دچار سردرگمي و ترديد نباشد؛ سرانجام، در مقابل محركها و اتفاق ها، واكنش چنين شخصي روشن و واضح است و افرادي كه با او ارتباط دارند هم سردرگم نيستند و تكليفشان روشن است.

شخصيت سالم، متعادل، شاد و بدون استرس است. اشخاص سالم نظم دروني و كنترل بر نفس دارند. آنها با خويش صادق هستند. آنها توانايي زيادي براي درك ديگران دارند و به خوبي مي دانند كه چطور با مردم رفتار كنند. آن ها از ايمان قوي نسبت به خود بر خوردارند. آنها به جاي پيروي از اكثريت هميشه به درون خويش گوش مي دهند. فردي داراي سلامت رواني و رضايت، شادماني را كسب مي كند و بيشترين تلاشش را براي شناخت خويش انجام مي دهد. چنين اشخاص سالمي كمك زيادي براي شادي و سلامت جامعه هستند.

تعريف شخصيت سالم

شخصيت سالم چطور شكل مي گيرد؟

در باب نحوه شكل پذيري شخصيت و ساخت شخصيت سالم و عوامل تاثيرگذار تا به حال نظريه هاي مختلفي داده شده است. اين كه ژن ها در اين باره نقش دارند يا نه هنوز بدرستي قابل اثبات نيست ولي عوامل محيطي، تعليم و تربيت، فضاي خانواده و اداب و رسوم جامعه، در شكل پذيري شخصيت تأثير زيادي دارد.

خصوصيت هاي شخصيتي شخص سالم

- شخصي داراي يك شخصيت سالم داراي توانايي ارتباط با هر كسي است. چنين شخصي درك و دلسوزي خود را نشان مي دهد. وي ميتواند باتوجه به ديگران گوش دهد.

- خونسردي خويش را حفظ ميكند. در وضعيت دشوار و بحراني كه معمولاً اكثر ادمها از كوره در مي روند و منفجر مي شوند و به خود حق مي دهند كه پرخاشگري كنند وي تنها لبخند ميزند وخونسردي خويش را حفظ مي كند.

- با ديگران ارتباط گرم و موثري دارند.

ويژگي هاي شخصيت سالم

- در زمان حال زندگي مي كند. زيرا ميداند هيچ شخصي نميتواند بر آينده تسلط تام داشته باشد.

- تنها دريافت كننده محبّت نيست و خود هم به سايرين مهر مي ورزد، بنابراين شخصي كه همنوعش برايش مهم نيست و روابط عاطفي اش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و... كند يا ضعيف است يا برعكس آن قدر روابط عاطفي اش بي اندازه مي شود كه به وابستگي مي انجامد طبيعي نيست.

- تعهد حرفه اي و شغلي دارد.

- با قدري توجه مي بينيد كه اشخاص سالم مدام كنجكاو هستند تا در مورد چيزهاي جديد بدانند. آنها مدام آماده باش ، كنجكاو و پيگير هستند واغلب در حال جست و جو و يادگيري مطالب جديد هستند.

- پر تلاش و خلاق است. چنين ادمي دنبال راههاي نو ابتكارات و تجربيات جديد ميرود.

- شخص نرمال بايد قدرت مديريت محيط اطرافش و محيطي كه در آن زندگي يا كار مي كند، داشته باشد و اين به يك مديريت ذاتي احتياج دارد.

- آنها به خود اجازه ميدهند تا به اشخاص مناسب اعتماد كنند و اين كار را مي كنند. آنها از اين كه عميقا در سطح خصوصي شناخته شوند نمي ترسند. با اين حال، آنها در خصوص سو استفاده افردي كه خوبي آنها را نمي خواهند كاملاً هوشيار هستند.

ويژگي هاي شخصيتي چيست

- شخصيت سالم نگران نيست. وي در زمره كساني نيست كه همه چيز را براي فرداي نيامده تنگدستي و ناكامي ذخيره كنند.به بيان ديگرگرچه آينده نگري پسنديده است، ولي چنانچه ترس ازفقرو نداري احتمالي مفرط شود، كار را به خساست مي كشاند.آدم خسيس نه خود از لذائذ مشروع و مفيد زندگي منفعت مي برد و نه مي گذارد اطرافيانش طعم شيرين نعمت هاي خداوند را بچشند. بنابراين شخصيت سالم از آنچه در اختيار دارد، معقولانه بهره مي برد و سايرين را هم از آن بي بهره نمي گذارد.

- شخصي كه از شخصيت سالم برخوردار است، شيفته طبيعت و ستايشگر كوه، صحرا، دشت، غروب افتاب، رودخانه و هر منظره زيباي ديگر طبيعت است. او حتي از تماشاي پرواز پرنده ها يا حركت ابرها در اسمان لذت مي برد، براي اين كه روح لطيف و با صفايي دارد كه با طبيعت مانوس است و از آن قوت مي گيرد.

- اشخاص داراي شخصيت سالم حتي در شرايطي كه برايشان مناسب نيست ميتوانند خود را كنترل كنند و از خويش انعطاف نشان دهند.

- اين اشخاص انزوا وخلوت رابه ميزان بسيار بيشتري ازافراد معمولي دوست دارند .براي آن ها اسان است كه محتاط وكناره گير ونيز ارام ومتين باشند، به همين علت آن ها به افراد ديگر تكيه نمي كنند و نمي چسبند وخلوت وتنهايي را ترجيح ميدهند ، ممكن است مردم عادي آن ها را غيرصميمي، پرافاده وحتي دشمن پندارند. رفتار واحساسات آن ها تنها از آن خودشان است، ميتوانند خودشان تصميم بگيرند، به نتايج خودشان برسند و انگيزش ونظام خودراتجربه كنند.

 

- اين اشخاص نسبت به همه انسان ها عميقا حس همدلي ومحبت دارند و در عين حال آماده كمك به بشريتند، خود را عضو يك خانواده يعني نژاد بشر مي دانند ونسبت به يكايك اعضاي اين خانواده حس برادري مي كنند. البته نمي توان گفت كه همه آن ها نسبت به ديگران نزديكي حس مي كنند.

در واقع چون ازجهات مهمي با افراد عادي تفاوت دارند ميدانند كه در سطح عاليتري عمل مي كنند. همانگونه كه اشخاص ميتوانند خواهران وبرادران كوچكتر را دوست بدارند و خويش را با انها تطابق دهند آنان هم به انسان ها عشق مي ورزند. البته بعضي وقت ها چه بسا از رفتار احمقانه، حقير يا ظالمانه سايرين افسرده يا خشمگين شوند، ولي زود مي فهمند و مي بخشند.

-ئاين به سطح كنترلي كه يك شخص بر خود دارد اشاره مي كند كه ميتواند بر احساسات خويش تسلط داشته باشد. يك شخصيت سالم عاري از هيچ احساسات منفي و ناخواسته نسبت به افراد ديگر و حتي خود شخص است.

شخصيت سالم و قدرتمند داراي پايداري عاطفي( كه در مخالفت با روان رنجوري است) است كه در مجموع تمايل به محافظت از سلامت، اعتماد به نفس و رفاه خود با وجود مشكلات، هرج و مرج ها و مشكلات زندگي خويش دارد. اشخاص قوي و سالم در رويارويي با يك تراژدي شخصي، ميتوانند بدون در نظر گرفتن افسردگي از آن خارج شوند. آنها داراي درجه بالايي از تحمل نسبت به استرس، فشار و درد هستند.

- ظاهري آراسته داشتن، خوشبو بودن، زيبا و شيرين و ارام سخن گفتن، خوشرويي و خوش اخلاقي ، تحمل مشكلات و سختي ها ، انتقادپذيري، انعطاف پذيري و حتي مثبت انديشي و برقراري ارتباطات گرم با اطرافيان، در پرورش و بازسازي شخصيت انسانها نقش چشمگير داشته و از سوي ديگر، تأثيرات مثبت و مطبوعي بر اطرافيان برجاي مي گذارد. در اين رابطه موارد فراواني را هم ميتوان اضافه كرد كه هركدام بنا بر تجربه هاي شخصي ميتوانند در رشد شخصيت حائز اهميت باشند.

- انعطاف پذيري؛ انعطاف پذيري به معني اين است كه تغيير موقعيتها و وضعيت، انسان را از رسيدن به اهدفش باز ندارد و وي باتوجه به موقعيت ها و شرايط جديد، شيوه رسيدن به اهدافش را دوباره تعريف كند و به بيان ديگر هميشه به صورتي پويا و آنلاين، تاكتيك هاي رسيدن به اهداف استراتژيك و راهبردي خود را به روز و آپديت نمايد.

به عنوان مثال ظلم ستيزي رزمندگان اسلام زماني اقتضاء ميكرد كه اسلحه بدست گيرند و در مقابل متجاوزين قد علم نمايند، ولي امروز براي ماليدن پوزه استكبار به خاك ذلت، بايد به قله هاي رفيع دانش دست يافت و لذا بايد به حسب شرايط به جاي اسلحه و جنگ سخت، به نبردي نرم انديشيد.